مجال التطبيق

خط إنتاج معالجة البوكسيت 200TPH في غينيا

تم الإشادة بنظام التحكم الذكي Liming Heavy Industry. تمكننا من مراقبة خط الإنتاج المحلي في الوقت الفعلي ومعرفة معلومات الموقع في الوقت المناسب ، مما يوفر راحة كبيرة لإدارتنا.

المعدات: كسارة فكية PE750x1060 ، كسارة مخروطية هيدروليكية HPT300

المواد: البوكسيت

السعة: 200 طن / ساعة

حجم المدخلات: 600 مم

حجم الإخراج: 0-20mm.

التطبيق: إنتاج سبائك الألومنيوم ، التصنيع الحراري

جست‌وجوی پاره کننده واژه‌یاب

جست‌وجوی «پاره کننده» در لغت‌نامه‌های دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.

پاره پاره - معنی در دیکشنری آبادیس

- پاره پاره کردن ؛ تشذیب. تقطیع. ( تاج المصادربیهقی ). تفصیل. تبعیض. ( زوزنی ). صیر. صور. تهزیع. ( تاج المصادر بیهقی ). تجزیه. تجزیت. تلحیب. خبرَقة. تبتیک. تخریق. جزء. ( دهار ). تخذیم. ( منتهی الارب ). تمزیق ...

معنی پاره پاره کردن فرهنگ فارسی معین

معنی واژهٔ پاره پاره کردن در فرهنگ فارسی معین به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یاب 0 یک واژه بنویسید جست‌وجو در همهٔ واژه‌نامه‌ها

معنی پاره پاره لغت‌نامه دهخدا واژه ...

لغت‌نامه دهخدا. پاره پاره . [ رَ / رِ رَ / رِ ] (ص مرکب ) به قطعات بسیار جدا و مقسّم شده . بسیار جای از هم دریده . پاره پار. پارپار. ریش ریش . تکّه تکّه . ممزوق .

معنی پاره پاره کردن - فرهنگ فارسی هوشیار

‎ - 1 بسيار جاي از هم دريده کردن از همه جا دريدن پارچه پارچه کردن قطعه قطعه کردن لخت لخت کردن لت لت کردن تقطيع. ‎ - 2 بقطعات جدا

معنی پاره - فرهنگ فارسی معین - لام تا کام

پاره پاره کردن 1 - از همه جا دریدن ، پارچه پارچه کردن . 2 - به قطعات جدا تقسیم کردن ، بخش بخش کردن . آتش پاره

پاره - Wiktionary, the free dictionary

2023年8月27日  پاره • (pâre) (comparative پاره‌تَر ‎ (pâre-tar), superlative پاره‌تَرین ‎ (pâre-tarin)) torn, torn apart. لباس پاره‎ ― lebâs-e pâre ― torn clothes. پاکت را پاره کردم.‎‎ ― pâket-râ

پاره کردن in English - Persian-English Dictionary Glosbe

Check 'پاره کردن' translations into English. Look through examples of پاره کردن translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar.

معنی پاره - لغت‌نامه دهخدا - لام تا کام

- پاره ٔ سنگ ؛ قطعه ای از سنگ . - پاره ها ؛ اعشار. - پاره ها و کناره ها ؛ اجزاء و اطراف . (دانشنامه ٔ علائی ). - ترکیب ها : آتش پاره . آجرپاره . آهن پاره . پاره پاره . پلاس پاره . پوست پاره . پوستین پاره .

What does پاره پاره کننده کاغذ mean in Farsi? - WordHippo

☀. Appearance Use device theme

2-12-24SERVICE MECHANISM

Common choice of more than 170 countries