جست و خیز کردن برای فروش
مجال التطبيق
خط إنتاج معالجة البوكسيت 200TPH في غينيا
تم الإشادة بنظام التحكم الذكي Liming Heavy Industry. تمكننا من مراقبة خط الإنتاج المحلي في الوقت الفعلي ومعرفة معلومات الموقع في الوقت المناسب ، مما يوفر راحة كبيرة لإدارتنا.
المعدات: كسارة فكية PE750x1060 ، كسارة مخروطية هيدروليكية HPT300
المواد: البوكسيت
السعة: 200 طن / ساعة
حجم المدخلات: 600 مم
حجم الإخراج: 0-20mm.
التطبيق: إنتاج سبائك الألومنيوم ، التصنيع الحراري
جست و خیز - معنی در دیکشنری آبادیس
جست و خیز. [ ج َ ت ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) برجستن و برخاستن. ( آنندراج ) : زمین گیری سلیم از ضعف پیری یاد ایامی که جست و خیز در صحرا به آهو یاد میدادی.
جست و خیز کردن - معنی در دیکشنری آبادیس
جست و خیز کردن - معنی در دیکشنری آبادیس فارسی به انگلیسی caper, cavort, disport, gambol, lark, rollick, skip, skylark, frolic, romp, bound, to leap, tumble frolic, romp مترادف ها lope (فعل) رقصیدن، جست و خیز
جست و خیز in English - Persian-English Dictionary Glosbe
Check 'جست و خیز' translations into English. Look through examples of جست و خیز translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar. Glosbe
فروش جست و خیز کردن
Contribute to sbmboy/fa development by creating an account on GitHub.
جستوجوی خیز واژهیاب
جستوجوی «خیز» در لغتنامههای دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.
معنی جست و خیز لغتنامه دهخدا
معنی واژهٔ جست و خیز در لغتنامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب. 0. یک واژه بنویسید جستوجو در همهٔ ... مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرخ جست و خیز کردن مورد استفاده برای ...
Contribute to sbmboy/fa development by creating an account on GitHub.
معنی جست و خیز - فرهنگ فارسی هوشیار
منبع. فرهنگ فارسی هوشیار. نمایش تصویر. معنی. جست و خیز. معنی جستن و خيز برداشتن پرش . انگلیسی frolic, caper, saltation, frisk, gambol, curvet, bound, exultance, spring, tittup. عربی مرح، حفلة سمر، دعابة، مزحة،
معنی جست - لغتنامه دهخدا - لام تا کام
جست . [ ج ُ ] (مص مرخم ، اِمص )جُستن . تفحص کردن . جست و جو. (از فرهنگ فارسی معین ). تفحص و تجسس و بحث . طلب . کاوش
معنی جست و خیز لغتنامه دهخدا واژه ...
جست و خیز. [ ج َ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) برجستن و برخاستن . (آنندراج ) : زمین گیری سلیم از ضعف پیری یاد ایامی. که جست و خیز در صحرا به آهو یاد میدادی . سلیم (از آنندراج ). - جست و خیز کردن ؛پای کوبی ...
سابق: 73 من مجلات ريمون
التالي: خدش في مصنعي آلة طحن الهند
2-12-24SERVICE MECHANISM
Common choice of more than 170 countries
Email:[email protected]